به گزارش خبرگزاری مهر، جامعه باستان شناسی ایران در نامه ای عملکرد صد روزه دولت تدبیر و امید در حوزه میراث فرهنگی را بررسی کرده است که در ادامه می خوانید:
"باستانشناسان ایرانی، همچون دیگر اصحاب فرهنگ و دانش، امیدوارانه منتظر تحقق برنامههای «دولت تدبیر و امید» به ریاست آقای حسن روحانی هستند. در پی انتشار «سند عملکرد 100 روز نخست دولت جدید»، «جامعه باستانشناسی ایران» به عنوان نهادی صنفی-تخصصی که نماینده طیفی از باستان شناسان ایرانی است، به انتشار این سند به عنوان فرصتی برای در میان گذاشتن مشکلات و نگرانی های متعدد باستان شناسان با مسئولان و مدیران میراث فرهنگی در دولت جدید می نگرد و بر آن است تا بخشی از نظرات، پیشنهادها و انتظارات خود را به نمایندگان و مجریان محترم دولت در این حوزه منتقل کند.
در بخشی از این سند «مسائل اساسی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی» هم مورد توجه قرار گرفته است. اهالی «میراث فرهنگی» به خوبی آگاهند که تشکیل سازمانها و مراکز میراث فرهنگی در سراسر جهان اغلب به دنبال شکل گیری و تکوین دانش «باستانشناسی/Archaeology» بوده و مقوله باستان شناسی به عنوان اساس و بنیاد تشکیلات سازمانهای میراث فرهنگی محسوب می شود. در کشور ما نیز سنگ بنای تشکیلات میراث فرهنگی با ایجاد اداره کل باستان شناسی نهاده شد. بنابراین، پاره ای از مهمترین چالشهای موجود سازمان میراث فرهنگی و به خصوص باستانشناسی چنین است:
1- سنخ شناسی میراث فرهنگی: مسایل مربوط به میراث فرهنگی الزاماً ذیل مقوله «فرهنگ» قرار نمی گیرد. رشته ها و زیربخشهای حوزه میراث فرهنگی بیش از آنکه در چارچوب مسایل فرهنگی قابل ارائه باشند در حوزه علوم جای می گیرند. وجه فرهنگی موضوعاتی که زیر عنوان «میراث فرهنگی» طبقهبندی و مدیریت میشوند، نباید بر وجه علمی و پژوهشی این موضوعات سایه بیاندازد. «شناخت» از پیشینۀ تاریخی و مختصات جغرافیایی و فرهنگی یک سرزمین، اساس و بنیاد نگهداری از میراث فرهنگی است.
ولی متأسفانه جنبه «معرفی/نمایشی» میراث فرهنگی که در قالب گردشگری و اغلب به شکلهای نامتناسب و سطحی- بروز مییابد در تصمیمات، بودجهبندیها و فعالیتهای میراث فرهنگی محوریت دارد. باستانشناسی و همه رشتههای مرتبط با آن، که طیف وسیعی از علوم انسانی و پایه (همچون حفاظت و مرمت، موزهداری، باستانسنجی و غیره) و فعالیتهای پژوهشی نظری، میدانی و آزمایشگاهی را در بر میگیرد، رشتهها و حوزههای آکادمیک و دانشگاهی هستند و لازمۀ کسب شناخت از مواریت فرهنگی. توجه به مقولات فرهنگی و هنری و جهانگردی و صنایع دستی، نباید موجب پوشیده ماندن نقش، کارکرد و اهمیت علم باستانشناسی و علوم وابسته یا در پیوند با آن شود. متأسفانه از فحوای سند اخیر چنین افقی متصور نمیشود و شایسته است باستانشناسی در اقدامات آیندۀ دولت در حوزۀ فرهنگ و میراث فرهنگی، جایگاهی درخور احراز کند.
2- طرح وزارتخانه شدن میراث فرهنگی: در تشکیل سازمان میراث فرهنگی سابق، و سپس ادغام آن با سازمانهای «ایرانگردی و جهانگردی» و «صنایع دستی»، بندرت از متخصصان عرصه میراث فرهنگی مشاوره و نظرخواهی شده است. طرح وزارتخانه شدن سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که در سالهای اخیر بر اساس پاره ای مسایل بنیادین مطرح شده بود، به نظر میرسد که بدون استدلالهای قانع کننده کنار گذاشته شده است. «جامعۀ باستانشناسی ایران» ضمن احترام به آرا و نظریات مدیریت جدید این سازمان، از ایشان و همچنین از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی می خواهد زمینه و بستر لازم را برای بحثهای کارشناسانه در این باره مهیا کند. تصمیم گیری درباره سودمندی یا ناسودمندی این طرح می بایست پس از ارائه دیدگاه های کارشناسی کنشگران مختلف این حوزه و ارزیابی جنبه های مختلف این طرح صورت گیرد.
3- مدون شدن رهیافت های اجرایی: یکی از اقدامات شایستۀ اخیر پژوهشگاه میراث فرهنگی و پژوهشکدۀ باستانشناسی، تدوین «سند جامع راهبردی باستان شناسی» است. سامان مند شدن نسبی برنامه های پژوهشی در حوزۀ باستانشناسی، به ویژه با بازگرداندن و تثبیت نسبی اختیارات مربوط به صدور مجوز فعالیتهای باستانشناسی از استانها به پژوهشکدۀ باستانشناسی، توجه به برپایی گردهمایی های سالانه و انتشار چکیده ای از همه فعالیتهای انجام شده از جمله اقدامات شایسته و قابل تقدیر در حوزه باستان شناسی هستند. «جامعۀ باستانشناسی ایران» ضمن ارج نهادن بر این کوششها خواهان تداوم، تثبیت و تسریع این روند است. همچنین انتظار می رود شأن محوطه های بزرگ و مهم به طور مضاعف رعایت شود. برنامه ریزی به منظور حفاظت های گوناگون، اختصاص بودجه کافی و ارتقاء نظارت و سپردن مسؤولیت آنها به افراد صاحب صلاحیت برای انجام امور پژوهشی از ضروریات است. بی شک توجه به چنین جنبه هایی است که زمینه بهره برداری پایدار و مسئولانه از دارایی ها و سرمایه های میراث فرهنگی کشور در حوزه گردشگری را نیز فراهم می کند.
4- حفاظت: حفاظت از مواریث فرهنگی از جمله یکی از وظایف اصلی سازمان میراث فرهنگی است. مقوله حفاظت را می توان در سه بحث کلی دنبال کرد: ملزم بودن همه نهادهای دولتی به رعایت اصول حفاظت از مواریث فرهنگی و در نظر گرفتن نظریات کارشناسانه سازمان میراث فرهنگی در زمینه طرحهای توسعه ای و عمرانی، اعمال نظارت سازمان میراث فرهنگی از طریق بازدید و سرکشی مأموران یگان حفاظت و آموزش به مردم در جهت پاسداشت از مواریت فرهنگی است. متأسفانه باید گفت که در هر سه زمینه ضعف های عمده ای وجود دارد که در سالهای گذشته تشدید شده است. بی شک سامان مند کردن برنامه های حفاظت در کشور و تدوین «سند جامع حفاظت و مرمت» در این امر بسیار راهگشا است. همچنین لازم است در این سند تمهیداتی فوری برای مقابله و کاهش تأثیر بلاها و حوادث طبیعی و انسانی که شمار آنها در منطقه رو به افزایش است، در نظر گرفته شود. «جامعۀ باستانشناسی ایران» امیدوار است متولیان امر، تحول در این عرصه ها را در برنامه های آتی دولت در نظر بگیرند.
5- بازسازی نیروی انسانی: در صد روز گذشته مدیریت جدید بخش مهمی از توجه خویش را به موضوع بازسازی نیروی انسانی سازمان میراث فرهنگی اختصاص داده است. این موضوع به خصوص با توجه به تخصص زدایی از سازمان میراث فرهنگی در دو دولت گذشته حایز اهمیت است. «جامعه باستانشناسی ایران» از انتصاب شماری از چهره های موجه، صالح و شناخته شده در معاونتها و مدیریتهای ارشد سازمان میراث فرهنگی استقبال می کند. با وجود این، اخیرا انتصاب هایی در حوزه های استانی آغاز شده که تخصص محور نیست. در چند استان شاهد مدیریتهای غیرمتخصص و غیرمرتبط بوده ایم که به نظر میرسد ناشی از تحمیل نیروهایی خارج از سازمان میراث فرهنگی است. در سالهای گذشته، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری متحمل شدیدترین آسیبها و لطمات شده و به شکلی بی ضابطه نیروهای مختلفی (از آموزش و پرورش، آموزش عالی، شهرداریها، استانداریها و سایر نهادها) به این سازمان راه یافته و پست های کارشناسی و مدیریتی را اشغال کرده اند. لذا توجه مضاعف به تخصص محور شدن این سازمان یکی از راههای جبران آسیبها و ارتقاء کارایی آن است.
6- مسایل مربوط به عرصه و حریم محوطه ها در سازمان میراث فرهنگی: بحث نظام مند شدن مسایل و قوانین مربوط به فهرست آثار ملی و نیز شفافیت در مورد چگونگی ثبت آثار مهم ایران در فهرست میراث جهانی (اعم از ملموس و ناملموس) از دیگر مواردی است که می بایست ضوابط مشخصی برای آنها تهیه و منتشر شوند. بخصوص لزوم فراهم آمدن زمینه نقد و ارزیابی فعالیتهای گذشته به منظور ارتقاء مسایل این حوزه ضروری است. از سوی دیگر، ثبت آثار ایرانی در فهرستهای مربوط به میراث جهانی بدون مهیا بودن زمینه حفاظت از آنها میتواند به شأن و جایگاه این آثار خدشه وارد کند. از این رو لازم است به جای توجه صرف به بالابردن آمار، تلاش بیشتری در زمینه افزایش کیفیت حفاظت از این محوطهها صورت پذیرد. در این زمینه اقداماتی انجام شده که قابل تقدیرند اما همچنان کاستی های فراوان و بنیادینی وجود دارد.
7- توجه به فعالیتهای باستانشناسی در دو بعد ملی و بین المللی: بودجه بخش باستان شناسی نه تنها در سالهای اخیر ناچیز بوده، بلکه بد هم مدیریت شده است. در نتیجه، پروژههای باستانشناسی هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی در مقایسه با آنچه باید باشد و حتی در مقایسه با آنچه در سالهای پیشتر بود، روند نزولی نگرانکنندهای داشته است. پیچیدگیهای اداری و سوء مدیریت در حوزۀ ارتباطات بین المللی، باستان شناسی ایران را از فرصتها و سرمایههای علمی،مالی، انسانی بینالمللی نیز محروم کرده، در حالی که کشورهای همسایه به خوبی از این فرصت ها و سرمایه ها بهره برده اند.
8- انتشارات: همانطور که در «سند» به خوبی تأکید شده است، «معرفی» بُعدی حیاتی از مدیریت فرهنگی است و به صرف داشتن تاریخ طولانی، این تاریخ و فرهنگ، در مقیاس جهانی شناخته نمیشود. توجه به انتشارات در حوزه میراث فرهنگی و بخصوص در باستان شناسی و تهیه و انتشار اقلام فرهنگی، از جمله فیلم های آموزشی و مستند، از ظرایف فعالیتهای میراث فرهنگی (از جمله باستان شناسی، مرمت و حفاظت، موزه داری و امثال آن) کمک مؤثری در زمینه معرفی اهمیت سازمان میراث فرهنگی و فعالیتهای آن است.
9- مکان مستقل برای تشکیلات سازمان میراث فرهنگی: پس از جابجایی اجباری و خودسرانه سازمان میراث فرهنگی توسط مسوولان پیشین، این سازمان برخی از ساختمانهای اختصاصی خود (نظیر عمارت مسعودیه) را از دست داد. تلاش برای استقرار بخشهای مختلف سازمان میراث فرهنگی در ساختمانهای مستقل و بازگرداندن یکپارچگی فیزیکی به بخشهای مختلف سازمان بسیار ضروری است. استقرار دائم تشکیلات سازمان میراث فرهنگی در محل مناسب، باعث تسریع در بهبود اوضاع بحرانی میراث خواهد شد. به ویژه اختصاص مکان برای «اسناد و کتابخانه» سازمان که سرگذشت تلخی را پشت سر نهاده، از اهمیت ویژهای برخوردار است. «عمارت مسعودیه» به عنوان یکی از نخستین مکانهایی که دهه ها قبل شاهد تأسیس و تکوین تشکیلات میراث فرهنگی (شعبه/دایره عتیقات) بوده، جزئی از تاریخ تشکیلات میراث فرهنگی ایران محسوب میشود. لذا «جامعۀ باستانشناسی ایران» خواستار بازپس گیری و عودت آن به سازمان میراث فرهنگی کشور است.
در «سند صد روزه دولت یازدهم» بر گسترش مراکز و برنامههای ایرانشناسی در داخل و خارج اشاره شده است، اما بدون همت برای رفع مشکلات باستانشناسی و میراث فرهنگی ایران و سپردن مسولیتهای این حوزه به متخصصان این رشته، چنین چیزی عملی نخواهد شد. اگر نگاهی جامع به موضوع ایرانشناسی داشته باشیم، با اطمینان میتوان گفت که گسترش فعالیتهای باستانشناسی، یکی از مؤلفه های مهم ایرانشناسی است. توجه به زمینه های گوناگون باستانشناسی ایران و ارتقاء آن در سطح بینالمللی (در همه ادوار پیش از تاریخی، تاریخی و اسلامی)، به جز منافع علمی و فرهنگی، منافع کلان مالی نیز برای اقتصاد کشور دربرخواهد داشت. به بیان دیگر، قرارگیری باستان شناسی در جایگاه شایسته خود، نه تنها مخل کار سایر نهادهای اجرایی، پژوهشی سازمان همچون حفاظت و مرمت نیست، بلکه باعث رشد متوازن سازمان میراث فرهنگی در همه عرصه ها و وظایف آن خواهد شد.
نظر شما